صبحی دیگر

  • ۰
  • ۰

خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز

از کانِ و از مکان پی ارکانم آرزوست!

 ……………

گوشم شنید قصه ایمان و مست شد

کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست!

 ……………

یک دست جام باده و یک دست جعدِ یار

رقصی چنین میانه میدانم آرزوست...

 ……………

می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار

دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست..!

  • ۹۶/۰۷/۰۱
  • مهدی یار

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی